مقدمه

در قسمت اول این مقاله به تعریف سبک­ زندگی و تغییرات آن همگام با تغییرات جهانی تحت تاثیر رسان­ه های جمعی، اشاره کرده و سپس به تعریف مقوله مدیریت بدن به ­عنوان یکی از مهمترین مقوله­ های سبک زندگی پرداختیم. با توجه به این که سبک زندگی مدرن موجب تغییرات زیادی در سبک زندگی زنان در جامعه ایرانی شده است، در این قسمت به بررسی دامنه این دگرگونی ها بر مقوله مدیریت بدن در میان زنان می­ پردازیم.


اهمیت مدیریت بدن در میان زنان

مدیریت بدن درزنان اهمیت دوچندانی دارد، زیرا زنان به‌ویژه بر اساس ویژگی­ های جسمانی‌شان مورد قضاوت قرار می‌گیرند، و احساس شرم‌ساری نسبت به بدن‌شان رابطه‌ی مستقیمی با انتظارات اجتماعی دارد. زنان در مقایسه با مردان بیشتر در معرض اختلالات تغذیه‌ای قرار می‌گیرند که ناشی از چند دلیل عمده است: اول اینکه هنجارهای اجتماعی ما در مورد زنان به نسبت بیشتری بر جذابیت جسمانی تاکید دارد. دوم اینکه، آنچه به لحاظ اجتماعی تصویری مطلوب از بدن تعریف می‌شود، در مورد زنان تصویری لاغراندام و نه عضلانی است. سوم اینکه، هرچند امروزه زنان در عرصه‌ی عمومی و زندگی اجتماعی نسبت به قبل، فعال‌تر شده‌اند، اما همچنان همانقدر بر اساس پیشرفت­ ها و موفقیت‌هایشان مورد ارزیابی قرار می‌گیرند که بر پایه‌ی وضعیت ظاهری‌شان.[1]

در چند دهه اخیر لاغری در ایران نیز به عنوان معیار زیبایی اندام مورد توجه دختران و زنان جوان قرار گرفته است و اقدام برای رعایت رژیم غذایی لاغری جهت دستیابی به تناسب اندام به دغدغه‌ی بسیاری از دختران و زنان ایرانی تبدیل شده است. در حالیکه در مورد نسل­ های پیشین چنین تاکید شدیدی بر لاغری موجود نبوده است و حتی می‌توان ادعا نمود که ادبیات عامیانه با کاربرد اصطلاحاتی چون ضرورت وجود «یک پرده گوشت» سلیقه‌ ایرانی را در مورد معیار زیبایی اندام برای زنان تا حدی در تضاد با لاغری افراطی آنچنان که در کشورهای غربی در حال حاضر تبلیغ می‌شود، نشان می‌دهد. باید دانست حتی در غرب نیز همچنانکه گروگن  یادآور گردیده، تغییر سلیقه عمومی مبنی بر ترجیح لاغری بر چاقی، درواقع پدیده نسبتا جدیدی است که ظهور آن به آغاز قرن بیستم برمی ­گردد [2].
 

تاثیرات مدیریت بدن بر فرزند آوری زنان

مقوله مدیریت بدن اشاره به معانی و مفاهیمی دارد که زنان در مورد جسم خود بیان می­ کنند و آن را در پیوند با فرزندآوری خود قرار می ­دهند؛ خود شامل دو خرده مقوله حفظ تناسب اندام و سلامت جسمانی است. این مقوله بیانگر یک وضعیت فکری و معنایی دراین جامعه و از جمله در میان زنان است که طبق آن فرزندآوری متعدد منجر به از بین رفتن تعادل جسمانی آنها خواهد شد. در واقع این تفکر در میان زنان رایج است که سلامت جسمانی و تعادل اندام خود را بر داشتن فرزندانی بیشتر ترجیح دهند. در حقیقت امروزه نه تنها تفکر کم فرزندی به این امر کمک کرده، بلکه برخی امکانات موجود در حوزه پزشکی و بهداشت و نهادهای ورزشی نیز نیل به این هدف نوین را آسان تر کرده است. توجه به ابعاد فیزیکی فرزندآوری و به ویژه توجه به بدن و تلاش برای کنترل وضعیت مناسب آن یا همان ریخت و فرم بدن در میان زنان نسل جدید بیشتر است. [3]

ازسوی دیگر اهمیت این موضوع در کاهش رشد جمعیت، کاهش زایمان است. یعنی زنان، به خاطر حفظ تناسب اندام خود، ابتدا میل به فرزندآوری را در خود کاهش و حتی در برخی موارد مشاهده می‌شود از شیردادن به فرزند خودداری می­ کنند، چرا که زایمان را دلیلی برای دور شدن از تناسب اندام دانسته که می تواند شکل و فرم بدن بدن را از حالت معمولی خود خارج سازد؛ ولذا برای بسیاری از این زنان، این دغدغه بعد از زایمان به وجود آمده وعمدتا آنها را با درگیری های ذهنی مواجه ساخته است. گاه این نگرانی، مادران را وادار به انتقال تجربه های خود به دخترانشان کرده است.[4]

ازسوی دیگر، توجه به ابعاد فیزیکی فرزند­آوری وبه ویژه توجه به بدن وتلاش برای کنترل وضعیت مناسب آن یا همان ریخت و فرم بدن درمیان زنان نسل جدید وبه ویژه در میان دختران مجرد که در آینده ازدواج کرده و مادر می شوند بیشتر است؛ به­ نحوی که آن­ها نمی­ خواهند با آوردن بچه فرم متناسب بدن خود را به­ هم بریزند.
 
بنابراین زنان در نتیجه نیروها وشرایط گوناگون با دغدغه هایی جدید از جمله اهمیت یافتن بدن به عنوان یک کل، سلامت وساختار آن، روبرو هستند که می­تواند در فرزند آوری آنها دخیل وحتی در تصمیم گیریشان تعیین کننده باشد [5].

نکته قابل توجه در این جا، آن است که سبک زندگی جدید در جامعه ایران که خود محصول مدرنیته است، موجب شده است تا امروزه زنان به مسئله بدن به عنوان هویت خود ولااقل بخشی از هویت خویش بیندیشند و آنان را به فکر مدیریت بدن به عنوان یک پروژه در زندگی جدید بیندازند. به عبارت دیگر این پندار بوجود آمد که مسئله باروری وفرزند آوری از سوی زنان، در تقابل با حفظ سلامت بدن وتناسب اندام ونیز زیبایی و ظاهر خود است. در واقع با ارزش تلقی شدن تناسب اندام و زیبایی بدن و تبدیل آن به یک دغدغه مهم در سبک زندگی جدید کم کم نگرش تازه ای را در جامعه بوجود آورد، و این باور برای جامعه خصوصا زنان جوان شکل گرفت که مدیریت صحیح بدن با کاهش فرزند آوری نسبت مستقیم دارد.

پیامد چنین باوری آن است که کنش گران در جریان درک و تفسیری که از شرایط و بسترهای زندگی اجتماعی خود دارند، کنش های خود را تنظیم و هدایت می کنند. از این رو کنش گران در ارتباط با کنش فرزندآوری به درک جدید وتفسیر نوین دست یافته اند و امکان بازاندیشی و دگرگونی در شرایط زندگی و کنش فرزندآوری برای آنها ایجاد شده است. متاسفانه کنش کاهش فرزند آوری به عنوان کنش رایج و اصلی در سبک زندگی جدید پذیرفته شده است که به طور طبیعی موجب کاهش شدید جمعیت در کشور شده است


 پی نوشت:
1. احمد نیا، شیرین، جامعه شناسی بدن و بدن زنان، فصلنامه زنان، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، شماره پنجم ، سال 1383، ص 135.
2. احمدنیا، همان ص 135.
3. محمودیان، حسین، مهدی رضایی، زنان وکنش کم فرزند آوری، مطالعات راهبردی زنان، سال چهاردهم، شماره 55، بهار 1391، ص 194.
4. ذکایی، محمد سعید، فرزانه، حمیده، زنان وفرهنگ بدن، فصل نامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی وارتباطات، سال چهارم، شماره 11، بهار 1387، ص 57.
5. محمودیان، همان، 194-195.